سیر تحول استودیوی انیمیشن سازی پیکسار از گذشته تا به امروز

به گزارش وبلاگ عکس، منظره جهانی انیمیشن هر روز تغییر می نماید و مسیرهای تازه جایگزین قبلی ها می شوند، با این حال استودیو انیمیشن سازی پیکسار همواره بر قله این صنعت ایستاده و هر سال سهم مهمی در فراوری آثار پرفروش دارد. این غول تفریح به علت مجموعه بی نظیری از آثار درجه یک همواره مورد توجه منتقدان بوده و به غیر از تفریح در جنبه های دیگر هم سرآمد جهان است.

سیر تحول استودیوی انیمیشن سازی پیکسار از گذشته تا به امروز

حک شدن نام پیکسار در تیتراژ یک فیلم سینمایی عظمت خاصی به همراه دارد و به مخاطبان هم این اطمینان را می دهد که به تماشای اثر قدرتمند و باکیفیتی خواهند نشست. با تغییرات گسترده ای که در رسانه های امروزی ایجاد شده و استفاده روزافزون از جلوه های ویژه کامپیوتری، طبیعتا استودیویی که مایل به پذیرش این ریسک ها باشد به سمت تغییر و تکامل سوق پیدا می نماید؛ پیکسار یکی از نخستین استودیوهای انیمیشن سازی بود که تغییرات جهانی تکنولوژی را با آغوش باز پذیرفت و آن را به آثارش افزود.

با این همه چه چیزی نسخه های مدرن انیمیشن های پیکسار را از آثار این استودیو در دهه 90 میلادی متمایز می نماید و این کمپانی چطور به عنوان یک رسانه تفریح مدرن به رشدش ادامه می دهد؟ در این جا نگاهی می اندازیم به رمز موفقیت پیکسار که تضمین کننده طراوت آن برای مخاطبان نسل های مختلف است.

از اسباب بازی حلبی تا داستان اسباب بازی

پیکسار حیاتش را از دهه 70 میلادی به عنوان تیم گرافیک لوکاس فیلم آغاز کرد. طولی نکشید که این تیم خلاق از کمپانی جرج لوکاس جدا و به وسیله استیو جابز یکی از معروف ترین بنیان گذاران اپل خریداری شد. شرکت تازه بر پتانسیل انیمیشن های کامپیوتری متمرکز بود و با استفاده از نرم افزارهای پیشرفته آغاز به ساخت فیلم های کوتاه درخور توجه کرد. با نگاهی به نخستین آثار پیکسار می توان متوجه تفاوت چشم گیر کیفیت آن ها و انیمیشن های خوش رنگ و لعاب امروزی شد. البته از این نکته غافل نشوید که در آن دوره شیوه های سنتی طراحی دستی انیمیشن رواج داشت و متحرک کردن کل یک پروژه به یاری کامپیوتر، چیزی در حد و مقدار رویا بود.

با وجود این که تفاوت بصری آثار قدیمی و نو پیکسار مثل تفاوت شب و روز است اما جلوه های بصری فتو رئالیستی و خیره کننده انیمیشن های مدرن، مدیون همان فیلم های کوتاهِ قدیمی و ابتدایی است. فیلم کوتاهی مثل اسباب بازی حلبی (Tin Toy) نه تنها زمینه ورود این استودیو به روش های کامپیوتری را فراهم کرد بلکه ایده تمرکز بر زندگی اسباب بازی ها که بعدا در فرانچایز محبوب داستان اسباب بازی (Toy Story) مورد استفاده نهاده شد را هم بیان کرد. یکی از اصلی ترین دلایل انتخاب اسباب بازی برای گام نخست این بود که طراحی آن ها به نسبت آناتومی پیچیده انسان ها، واقعا ساده تر بود و می توانست نتایج درخشان تری را به بار بیاورد.

قسمت اول داستان اسباب بازی سال 1995 اکران شد که نامش خیلی زود به عنوان اولین انیمیشن تمام کامپیوتری سر زبان ها افتاد و استودیو پیکسار را به عنوان یکی از غول های انیمیشن سازی جهان بیان کرد. پیکسار پس از این موفقیت باورنکردنی به سمت ماجراجویی های تازه ای روی آورد که از جمله آن ها می توان به تمرکز بر زندگی حشرات و هیولاها به ترتیب در زندگی یک حشره (A Bugs Life) و شرکت هیولاها (Monsters, Inc) اشاره نمود که به باور بسیاری دوران طلایی پیکسار را رقم زدند.

وقتی دیزنی وارد می شود

از زمانی که یک شرکت انیمیشن سازی تازه در جهان سر و صدا به پا کرد تا زمانی که سر و کله دیزنی برای آنالیز جوانب ماجرا پیدا شد، خیلی طول نکشید. دیزنی در نهایت برای ساخت سه انیمیشن تمام کامپیوتری قراردادی به مبلغ 26 میلیون دلار با پیکسار منعقد کرد که با قسمت نخست داستان اسباب بازی آغاز می شد. با این حال اختلاف میان این دو شرکت کم کم افزایش یافت و به نظر می رسید علت اصلی آن، اختلاف نظر میان استیو جابز و مدیرعامل وقت دیزنی مایکل ایزنر بود. نمونه شاخص سرپیچی پیکسار از شرکت مادر احتمالی، در خصوص دنباله یکی از محبوب ترین آثارش یعنی داستان اسباب بازی 2 (Toy Story 2) به وجود آمد.

ماجرا از این قرار بود که دیزنی تجربه موفقی درباره عرضه دنباله های محبوب فیلم های سینمایی اش به صورت ویدیویی داشت و اصرار می کرد داستان اسباب بازی 2 به جای اکران در سینماها مستقیما به صورت ویدیویی عرضه شود. با توجه به این که فراوری دنباله سینمایی داستان اسباب بازی به علت احتیاج به آغاز دوباره کل پروژه، به حداقل یک سال زمان احتیاج داشت، پیکسار می خواست فرانچز برجسته شان یک دنباله سینمایی داشته باشد که تکمیل کننده داستان قسمت اول باشد. این استودیو در نهایت حرفش را به کرسی نشاند و پس از ساعت ها کار طاقت فرسا، داستان اسباب بازی 2 را به صورت سینمایی اکران کرد.

هرچند قسمت دوم داستان اسباب بازی بیش از 500 میلیون دلار فروخت، سود کلانی نصیب دیزنی شد و در نهایت هم به عنوان یکی از برترین فیلم های فرانچایز لقب گرفت اما نهایتا دیزنی بیان کرد از آن جایی که ابتدا قصد داشته این قسمت را به صورت ویدیویی منتشر کند، پس در قرارداد منعقد شده با پیکسار برای ساخت سه فیلم سینمایی تمام کامپیوتری نمی گنجد و این استودیو به جز داستان اسباب بازی دو فیلم سینمایی دیگر را هم برای آن ها فراوری کند!

تنش ها میان این دو کمپانی به مقدار ای زیاد شد که جدایی کوتاه آن ها در سال 2004 را به همراه داشت و در نهایت استیو جابز بیان کرد در پی شرکای دیگری می شود. این دوره، زمان نامطمئنی برای استودیو انیمیشن سازی بود که به تازگی نامش را با چند اثر انگشت شمار سر زبان ها انداخته بود.خوشبختانه قهر دیزنی و پیکسار خیلی به درازا نکشید با جدا شدن مایکل ایزنر از دیزنی در سال 2005، مذاکرات از سر گرفته شد و پیکسار سال 2006 با مبلغ 7.4 میلیارد دلار سال به صورت رسمی به وسیله دیزنی خریداری شد.

دنباله پشت دنباله

پیکسار در اواخر دهه 2000 با آثاری مثل راتاتویی (Ratatouille)، وال ئی (Wall-E) و بالا (Up) به موفقیت چشم گیری دست پیدا کرد. بیش از یک دهه اکران تقریبا هر ساله باعث نشد این کمپانی ارتباطش با مخاطب را از دست بدهد. به نظر می رسید مغزهای متفکر پشت این فیلم ها علاقه ای به ادامه دادن آثار کلاسیک محبوب گذشته شان ندارند اما جذابیت ادامه داستان انیمیشن های بزرگ برای مخاطبان و صد البته مدیران استودیو به مقدار ای بود که در نهایت تسلیم شدند و به ساخت دنباله های سینمایی روی آوردند. داستان اسباب بازی 3 (Toy Story 3) یک ماجراجویی نوستالژیک بود که سال 2010 راهی سینماها شد، با این حساب عصر دنباله های پیکسار به طور رسمی آغاز شده بود و به نظر نمی رسید فعلا علاقه ای برای ساخت ایده های نو وجود داشته باشد.

بسیاری از این دنباله های انیمیشنی با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مخاطبان روبرو شدند اما برخی هم مثل ماشین ها 2 (Cars 2) به شدت نکوهش شدند. دهه 2010 در حالی به خاتمه رسید که این کمپانی نتوانست از وسوسه احیای آثار پیشینش بگذرد و دنباله پشت دنباله فراوری شد. با این رویکرد به نظر می رسید هر فیلم پیکسار حتما محکوم به داشتن یک دنباله سینمایی بود؛ بنابراین مخاطبانی که به محتواهای اصلی پیکسار علاقه مند بودند کم کم از این فرایند دل زده شدند.

پیکسار در سال های اخیر علاقه به ساخت دنباله های سینمایی را از دست داده و فعلا داستان برخی از شخصیت های محبوب در غالب فیلم های کوتاه و مینی سریال از دیزنی پلاس پخش می شود. پس علاقه مخاطبان به آثار این استودیو مجددا بازگشته و مشتاقانه منتظر محتواهای تازه و خلاقانه اش هستند.

به سوی لایت یر و فراتر از آن

پیکسار سال جاری با انتشار انیمیشن قرمز شدن (Turning Red) به موضوعات امروزی و سبک منحصربه فرد انیمیشن سازی، جهش غیرمنتظره ای داشت که نشان می دهد هنوز هم تمایل دارد مجالی به ایده های بدیع بدهد؛ شبیه چیزی که پیش تر در دوران پوست اندازی اش تجربه نموده بود. در هر صورت هواداران امیدوار هستند پروژه های آینده این استودیو پا را فراتر بگذراند و به جهان های تازه سرک بکشند. فیلم لایت یر (Lightyear) در آینده نزدیک اکران خواهد شد و شخصیت اصلی آن همان تکاور فضایی فرانچایز داستان اسباب بازی است.

از زمانی که پیکسار آغاز به کار کرد تا به حال زمان زیادی گذشته و همه چیز تغییر نموده است اما به نظر می رسد استودیو در تمام این سال ها رسالتش را فراموش ننموده؛ ساختن فیلم های عالی با افراد بزرگ. هرچند برخی از منتقدان اعتقاد دارند پیکسار در سال های اخیر جایگاه متزلزلی دارد اما نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که مجموعه ای از تاثیرگذارترین انیمیشن های جهان به نام این استودیو سند خورده که از نظر ثبات کیفی حتی از دوران رنسانس دیزنی هم بالاتر هستند.

استودیو پیکسار که ابتدا به عنوان شاخه آزمایشی یک تکنولوژی تازه، آغاز به کار کرد خیلی زود به یکی از غول های صنعت سینما تبدیل شد و خاطرات فراموش نشدنی و داستان های دوست داشتنی را خلق کرد که مخاطبان زیادی از سراسر جهان مشتاق تماشایشان هستند.

منبع: movieweb

منبع: دیجیکالا مگ

به "سیر تحول استودیوی انیمیشن سازی پیکسار از گذشته تا به امروز" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سیر تحول استودیوی انیمیشن سازی پیکسار از گذشته تا به امروز"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید