راز اسطوره ها در اصفهان
به گزارش وبلاگ عکس، یک مدرس دانشگاه در نشست اسطوره، تاریخ و اصفهان به واکاوی تعاریف مختلف از اسطوره پرداخت و نماد شهر اصفهان را نیز از منظر اسطوره شناختی آنالیز کرد.
به گزارش وبلاگ عکس به نقل از ایسنا، یک مدرس دانشگاه، مسعود آلگونه، در نشست اسطوره، تاریخ و اصفهان که عصر 18 آذرماه در موزه هنرهای معاصر اصفهان برگزار گردید گفت: اصطلاح اسطوره به لحاظ لغوی با استوری (story) و هیستوری(history) هم آوا و هم خانواده است و یکی از اولین چهره هایی که در پژوهش های یونانی با اساطیر، برخورد اندیشگانی داشته، افلاطون است که اسطوره را به شکل نظام مند تحلیل نموده و از آن به عنوان میتوس یاد می نماید.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: اسطوره ازآنجاکه در ذات خود روایتگری دارد، به استوری و ازآنجاکه گویی با رویدادهای تاریخی سروکار دارد به هیستوری نزدیک می گردد. عده ای نیز اسطوره را ذیل متل ها و افسانه ها دسته بندی می نمایند که نظریه آن ها مخالفان و موافقانی دارد.
وی توضیح داد: در دین، خاستگاه بشر آدم است اما در افسانه های ایرانی، از این فرد به عنوان کیومرث یا زندۀ نامیرا یاد می گردد. بنابراین دین، اسطوره و تاریخ گاهی با یکدیگر پیوند نیز برقرار می نمایند.
آلگونه، دیگر تعریف اسطوره را به تمثیل درآوردن مفاهیم انتزاعی دانست و گفت: برای مثال، مولانا برای بیان این مفهوم که ذهن عارف درگیر مسائل خرد نمی گردد، یک حکایت بیان می نماید و یا جرج اورول برای نقد جامعه مارکسیستی، قلعه حیوانات را می نویسد.
این دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه اسطوره اساساً شیوه نگریستن انسان بدوی به هستی است اظهار داشت: فلسفه به اسطوره به چشم یک سیستم بی منطق و بی نظام نگاه می نماید و دین مداران قوم سامی نیز قرن ها پیش، از موضع قدرت به اسطوره نگاه نموده و آن را نازل می دانستند. بزرگان مکتب بریتانیا هم ذهن اسطوره باور را به عنوان ذهن بدوی و نامتمدن می شناسند اما در جامعه ما اسطوره هنوز نظام عملیاتی خود را دارد.
وی اضافه نمود: کسانی که متد تفکر خردمندانه دارند نمی تواند نظام اسطوره ای را فهم نمایند؛ برای مثال در نظام اسطوره خدا مرگ را می آفریند درحالی که در نظام عقلانی، مرگ چیزی جز نبودن زندگی نیست و نمی تواند از خود وجود مستقلی داشته باشد بنابراین فیلسوفان، اسطوره را با قواعد عقلی سازگار نمی بینند اما جمع کثیری از مردم پیش از شکل گیری علم و دین، با همین تشکیلات اسطوره ای زندگی می نموده اند و باور داشتند اگر برای مثال روی سر عروس، هفت تخم بارور نریزند اجاق او برای همواره کور می گردد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: در مکتب ائو همروس، فیلسوف یونانی، اسطوره عبارت است از داستان هایی که دور شخصیت های تاریخی تنیده می گردد و آن ها را به شخصیت ماورائی تبدیل می نماید. عبدالحسین زرین کوب نیز بر اساس همین تفکر، معتقد است که ضحاک، نماینده دوران پادشاهی هزارساله دیااکو، مؤسس سلسله مادها تا آستیاگ، پدربزرگ کوروش است که به اسم اژی هاک نیز خوانده می گردد و با این تعبیر، اسطورۀ ضحاک را به یک واقعه تاریخی پیوند می زند.
آلگونه شباهت رستم به خدای ایندرا در هند را نیز یادآور شد و اظهار کرد: در مکتب ائو همروس، بین شخصیت های تاریخی و اسطوره ای پل زده می گردد و مقاله رستم شخصیت اسطوره ای یا تاریخی؟ نوشتۀ بهمن سرکاراتی، به خوبی می تواند ابعاد این تفکر را روشن کند.
وی در ادامه با اشاره به مکتب نئوکانتی که کسیرر، فیلسوف آلمانی به آن معتقد بود توضیح داد: این مکتب معتقد است که انسان برای فهم دنیا مجهز به صورت های سمبلیک می گردد؛ صورت هایی که گاه حتی دیده نمی شوند اما الگوی آن ها علمی است و می تواند به مجموعه ای از باورها نظام ببخشد.
این مدرس دانشگاه تأکید کرد که بر اساس این نظریه، صورت های سمبلیک قصد تبیین امور را دارند و اسطوره نیز کوششی است برای اینکه دنیا، به صورت سمبلیک فهم گردد.
آلگونه با بیان اینکه کسیرر، به شدت با مفهوم نخستین ها و درنتیجه با اسطوره های زایش سروکار دارد گفت: پیش چشم خرد، زبان یک پدیده اجتماعی است که در طول ده هزار سال فرم خود را پیدانموده اما در اسطوره هایی که به شکل گیری زبان اشاره دارد می خوانیم که وقتی نمرود قصد داشت برجی برای نزدیک شدن به خدای آسمان ها بسازد، خدا در بین کارگران او اختلاف انداخت به صورتی که یک روز همه زبانی متفاوت پیدا کردند و دیگر نتوانستند با هم برای ساخت این برج همکاری نمایند. بنابراین گوناگونی زبان در این اسطوره بابلی برخلاف باورهای علمی، در عرض یک ثانیه رخ می دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان توضیح داد: در اسطوره، زمان و مکان اهمیت ویژه ای دارد. گفته می گردد که اصفهان را تهمورث دیوبند در برج قوس بنیان نهاد و به این شکل اسطوره اصفهان شکل می گیرد.
وی با اشاره به نماد اصفهان اظهار کرد: یکی از ویژگی های نماد اصفهان، اشاره به اسطوره زایش است. در اسطوره زایش، نیستی یا همان اژدها که یکی از نمادهای آشوب ازلی است، با هستی می جنگد و عاقبت، هستی پیروز و به دنیا عرضه می گردد. در این نماد، فردی با کلاه قزلباشان صفوی روی یک شیر نشسته و تیری را به سمت دم خود که به شکل اژدهاست نشانه رفته؛ درواقع دم او ادامه او و نیستی اوست که اگر آن را بزند، هستی به سرانجام می رسد و اگر نزند، نیستی تداوم پیدا می نماید!
آلگونه، جدال هستی و نیستی را عنصر اولیه زایش و تکوین دانست و گفت: قوس، یکی از صور فلکی با نماد کمان است و شیری که در نماد اصفهان، قزلباش شیعۀ صفوی روی آن سوار شده، به عربی یعنی اسد و لقب اسدالله نیز مختص امام علی است. ضمن اینکه این تیرانداز به شیوه سربازهای پارتی به عقب برگشته و اژدها را نشانه رفته و همه این ها امتزاجی از اساطیر را رقم زده است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اهمیت اسطوره ها گفت: نظام اعتقادی اسطوره ای، سخت ترین شرایط را برای کسی که به آن باور دارد، تبیین و قابل تحمل می نماید و ازآنجاکه انسان مدرن، به صورت هم زمان لایه دین، خرد و اسطوره را در خود دارد، نظام های توتالیتر و کاپیتالیستی می کوشند با کار کردن روی این لایه های اسطوره ای و سو استفاده از آن ها به اهداف خود برسند.
منبع: همشهری آنلاین